اصل اول: داراییهایی را خریداری کنید که ارزشآفرینی میکند و از خرید داراییهایی که این ویژگی را ندارد خودداری کنید. به بیان سادهتر، اخذ تصمیمهای بهینه مالی مستم خرید داراییهایی است که ارزش ارزش افزوده ایجاد میکند به همین نحو باید از خرید داراییهای فاقد ارزش افزوده اجتناب کرد. برای مثال، میخواهید بدانید که از دستگاه کپی ناکارآمد قدیمی خود استفاده کنید و یا یک دستگاه جدید و گران قیمت تهیه کنید که سریعتر کار میکند، کمتر خراب میشود و از جوهر و برق کمتری استفاده میکند. سوال مالی در خصوص این دو گزینه آن است که اتخاذ کدام یک از این تصمیمها ارزش بیشتری به کسب و کار شما میدهد. برای تعیین ارزش داراییها مانند سهام، اوراق قرضه، ماشینآلات و شرکتها باید مطمئن شوید که داراییهای مشابه را با یکدیگر مقایسه میکنید. این نکته به نظر ساده است اما در عمل میتواند کار بسیار دشواری باشد.
اصل دوم: وجه نقد اولویت دارد. ارزش هر دارایی تابع کلیه جریانهای نقدی است که در طول عمر مفید خود ایجاد میکند. جریان نقد هر دارایی وجه نقد پس از کسر مالیات است که در یک بازه زمانی معین ایجاد میکند. با یک مثال ساده موضوع را روشنتر کرد. فرض کنید یک فست فود در شبهای سهشنبه 500 هزار تومان پیتزا میفروشد و در همان روز 300 هزار تومان مواد اولیه خریده است. انتظار میرود مانده صندوق در آخر روز 200 هزار تومان باشد اما 300 هزار تومان در صندوق است! توضیح اینکه از 500 هزار تومان پیتزای فروخته شده فقط 400 هزار تومان به صورت نقد دریافت شده و 100هزار تومان بقیه به یک خوابگاه دانشجویی فروخته شده که در پایان هر ماه تسویه میکند. درباره خرید 300 هزار تومان مواد اولیه هم تنها100هزار تومان پرداخت شده و بقیه باید طی ده روز آینده پرداخت شود. ملاحظه میشود جریان وجوه نقد با سود حسابداری متفاوت است. سود حسابداری فست فود در این روز 200 هزار تومان است؛ اما جریان نقد آن 300 هزار تومان است: حاصل 400 هزار تومان فروش منهای 100 هزار تومان پرداختی بابت مواد اولیه. تفاوت وجه نقد و سود حسابداری به خاطر تفاوت زمانی میان جریانهای نقد ورودی و خروجی است. قطعا 10 روز بعد فست فود یک جریان نقد خروجی به مبلغ 200 هزار تومان برای پرداخت بابت مواد اولیه خریداری شده خواهد داشت. در دانش مالی اولویت با وجه نقد است. بسیاری از اطلاعات مالی شرکتی توسط حسابداران تهیه میشود که علی رغم فشارهای مطبوعاتی منفی که در سالهای اخیر روی آنها بوده، در نمایاندن واقعیات اقتصادی فعالیت شرکتها موفق بودند. هنگام اتخاذ تصمیمات مالی باید اطلاعات حسابداری را به معادل نقدی آن تبدیل کرد. دانش مالی در ابتدا با ترجمه اطلاعات حسابداری به صورت جریان وجوه نقد سرو کار دارد.
اصل سوم: ابعاد زمانی تصمیمات مالی مهم است. بسیاری از تصمیمات مالی شامل مقایسه جریانهای نقدی متعلق به دورههای زمانی متفاوت است. برای مثال، قیمت دستگاه کپی امروز پرداخت میشود (جریان نقدی خروجی) اما صرفهجویی هزینه در آینده رخ میدهد (جریان نقدی ورودی). دانش مالی ابعاد زمانی جریانات نقد ورودی و خروجی را در تصمیمات لحاظ میکند.
اصل چهارم: چگونه هزینه هرگزینه مالی را محاسبه کنیم؟ مقایسه گزینههای مالی اغلب کار دشواری است. خرید یا اجاره بلندمدت یک دستگاه کپی، کدامیک گرانتر است؟ کارت اعتباری که نرخ بهره آن روزانه است در مقایسه با وام بانکی که نرخ بهره ماهانه دارد، کدام ارزانتر است؟
اصل پنجم: حداقل نمودن هزینههای تامین مالی. در همه تصمیمات مالی باید بهترین گزینه را انتخاب کرد. خرید دستگاه کپی را از طریق اعتبار تجاری تامین مالی میکنید یا وام؟ در املاک و مستغلات سرمایهگذاری میکنید یا بازار سهام؟ انتخاب یک گزینه مناسب تامین مالی در بسیاری موارد با اتخاذ یک تصمیم سرمایهگذاری، متفاوت است. تصمیم گرفتید دستگاه کپی را بخرید (تصمیم سرمایهگذاری). اکنون باید میان تامین مالی از محل وام بانکی یا اعتبار تجاری که بدون بهره است، انتخاب کنید (تصمیم تامین مالی).
اصل ششم: ریسک را در تصمیمات خود در نظر بگیرید. بسیاری از گزینههای مالی بدون در نظر گرفتن ریسک قابل مقایسه نیست. آیا باید پول خود را از بانک برداشت کنید و در بازار سهام سرمایهگذاری کنید؟ از یک طرف، کسانی که در بازار سهام سرمایهگذاری میکنند به طور متوسط درآمدی بیش از کسانی دارند که پول خود را در بانک سپردهگذاری کردند؛ از طرف دیگر، ریسک سپرده بانکی صفر است درحالی که سرمایهگذاری در بازار سهام ریسکیتراست. برای مقایسه پیشنهادهای مالی باید بتوانید ریسک را اندازهگیری کنید.
اصل هفتم: بازارها کارا بوده و به خوبی اثر اطلاعات را در قیمتها منعکس میکند. بازارهای مالی مملو از اطلاعات است. چگونه میتوان همه اطلاعات مورد نیاز برای اتخاذ یک تصمیم معقول و آگاهانه را به دست آورد؟ مشکل آن است که به احتمال زیاد نمیتوان همه اطلاعات موجود را در فرآیند تصمیمگیری استفاده کرد. نکته مثبت این است که اصلاً مجبور به این کار نیستیم. حضور تعداد زیاد فعالان بازار که در تلاش برای استفاده از اطلاعات هستند، بازارها را به حذف فرصتهای سودآور سوق میدهد. در بسیاری موارد بازارهای مالی به قدری خوب کار میکند که نمیتوانیم به توانایی گردآوری اطلاعاتی آن چیزی اضافه کنیم. برای مثال، ممکن است به قدری خوب باشد که ارزش بازار سهام XYZ صحیح باشد و تمام اطلاعات موجود درباره سهم در آن لحاظ شده است. کارایی بازار در هنگام اتخاذ تصمیمهای مالی، طرز فکر شما درباره داراییها و قیمت آنها را به واقعیت نزدیکتر میکند.
اصل هشتم: تنوعبخشی مهم است. مطابق این اصل نباید همه تخممرغها را در یک سبد گذاشت. مفهوم مالی این عبارت ساده آن است که داراییهای خود را متنوع کنید. صرفاً در تعداد محدودی سهام یا اوراق قرضه سرمایهگذاری نکنید بلکه پرتفوی داراییها را خریداری کنید. یک سبد سهام بخرید. برای انتخاب دارایی های موجود در سبد سهام باید بتوانید سبد دارایی ها را به درستی ارزیابی کنید.
درباره این سایت